میخواهم با کلماتی که در ذهن دارم مثل قطره های آب از میان صفحه کلید سخت و بی روح رایانه، وارد دنیای رسانه دیجیتال شوم. کلماتم مانند باران بر روح و قلب خوانندگانم قطره قطره ببارد. قطرهایی که بر پنجره خاک گرفته می بارد پنجره ای که در مقابل چشمان خواننده من است. آنقدر ببارد تا چشمانش، روشنایی آفتاب را ببیند.

دوست عزیزم سلام

آیا طراوت باران و تازگی نفسهایت را حس کردی؟ آیا روشنایی آفتاب را با چشمانت دیدی؟

امیدوارم که اینطور باشد. چون من برای نوشته هایم ساعت ها وقت میگذارم. دوست دارم نوشته هایم احساس شود. میخواهم خوانندگان وبلاگم بعد از خواندن آنها، در حالی که مطلبی یاد می‌گیرند احساس سبکی کنند همانند زمانی که با یک دوست خوب درد و دل می‌کنند.

شاید بگویی در یک سایت تجاری جای این  حرفها نیست و مدیر سایت باید فقط با تکنیک های دیجیتال مارکتینگ سرو کار داشته باشد و در تولید محتوا هم باید عنوان های جذاب و فریبنده ثروت را بکار برد!؟

راست میگویی، اگر بخواهیم به بیشتر وب سایت های فارسی زبان ، تا این زمان، نگاه کنیم حرف تو درست است. ولی به یک موضوع دقت کن:

در تمام دنیا، سبک زندگی تغییر کرده است معماری خانه ها عوض شده، نوع روابط بین آدمها هم فرق کرده و بطور کلی همه ما میدانیم که دنیا همیشه در حال تغییر است چون دانش انسان در حال رشد است مانند دانش ریاضیات، طب و حتی دانش تجارت. هر چه بیشتر در دانش پیشرفت میکنیم ارتباط بین علوم را بیشتر درک میکنیم بعنوان مثال  در دنیای امروز، دانش تجارت با پزشکی  و روانپزشکی ، با آمار ریاضی و حتی ادبیات احساسی ترکیب شده است.

شاید عجیب بنظر بیاید. اما دانشمندان متوجه چند مطلب شدند که باعث رشد چند برابری تجارت و کسب و کارها شده است میخواهی از آنها باخبر شوی؟

اگر اینطور است میتوانم برخی از آنها را بگویم. دوست خوب من، اگر میخواهی از این تکنیک ها استفاده کنی مطلب این مقاله را کامل بخوان حتی اگر برایت تکراری باشد چون تکرار باعث میشود که به درک عمیق تری برسی و حرفه ای شدن یعنی درک عمیق یک موضوع.

2 دلیل اصلی ترکیب دانش تجارت با آمار و ریاضیات، ادبیات احساسی و روانپزشکی :

1.  آمارهای فروش، رضایتمندی و ... باعث تصمیم گیری راحتتر خریداران میشود.
2.  در پزشکی و روانپزشکی متوجه شدند در هنگام تصمیم گیری برای هر موضوعی  یک بخش خاص از مغز فعال میشود.

تقریبا همه ما این دو مورد را شنیدیم حالا یک سئوال پیش می‌آید اینکه ادبیات و احساسات چه ربطی به فروش دارد؟

یکی از متخصصین معروف مغز و اعصاب دنیا ،، گفته است:

منطق چیزی است که با آن تحلیل میکنیم و استراتژی ها را طراحی میکنیم و تصمیم میگیریم و احساس چیزی است که با آن، کاری را انجام میدهیم.

دوست من، در تجارت هم مشتری با آمارها و مشخصات فنی تصمیم گیری میکند ولی هنگام خرید فقط به یک موضوع دقت میکند کدام فروشنده به او احساس خوب میدهد با او همدردی می‌کند مشکلش را درک کرده و راه حل دلخواه او را داده است.

برای اینکه بتوانی این احساس را به مخاطب خود انتقال دهی میتوانی از راهکارهای زیر در لابه لای پست های تبلیغاتی، نوشته های بلاگ و یا پست های شبکه های اجتماعی ات استفاده کنی مطمئن باش که بعد از مدتی مخاطب با تو ارتباط احساسی برقرار میکند.

راهکارهای برقراری ارتباط احساسی با مشتری از طریق تبلیغ نویسی:

• دلسوزانه و خردمندانه بنویسیم:

بعنوان مثال استاد عزیزم آقای حسین صفوی در یکی از مقالاتش در مورد درسهایی که در کودکی یاد گرفتیم اینطور مینویسد:

زمانی که ما کودک هستیم دقیقا شبیه یک دفتر صد برگ سفید می مانیم. چیزهایی که پدر و مادرمان یاد می دهند و یا از اطرافیان و دوستان یاد می گیریم، برگ برگ این دفتر را پر می کنند و بزرگسالی ما را شکل می دهند.

و نکته جالب اینجاست که از اینجا به بعد زندگی مان هم تحت تاثیر چیزهایی است که در کودکی یاد گرفتیم حتی اگر الان 60 سال مان باشد.

وقتی این متن را میخوانیم دوران کودکی و کارهایی که انجام دادیم را در مقابل چشمانمان 

میبینیم حس خوب و بد آن زمان را درک میکنیم و بعد با جمله ای حرفه ای به سراغ ادامه مقاله میرود اینکه این درسها تا 60 سالگی هم همراه ما هست.

یادت باشد یکی از مهارت ها در تبلیغ نویسی، تصویری است که در ذهن مخاطب میسازی. تصویری از رنجش و بعد تصویری از زمانی که توانستی مشکلش را حل کنی.

• با یک تجربه یا یک چیز قابل لمس واقعی ارتباط برقرار کن:

برای این موضوع بهترین حالت بیان خاطره و یا حتی موضوعات فلسفه ای در زمینه تخصصی ات  که کمی چاشنی احساس دارد کمک زیادی به تو میکند.

مثلا آقای محسن مدحج که یک آموزشگاه اینترنتی دارد و  برنامه نویسی یاد میدهد در یکی از مقالات خود برای اینکه شاگردانش به درک عمیق تفکر برنامه نویسی برسند اینطور بیان میکند:

مهترین زبان برنامه نویسی برای شروع کدام است؟

جنگ بر سر زبان های برنامه نویسی یک جنگ همیشگی بوده.

 ولی حالا کم کم ، جامعه برنامه نویس ها به این نتیجه رسیده اند که هر زبان برنامه نویسی مزایا و معایب خودش را دارد.

شاید کمی فلسفی بنظر برسد که بخواهی هر آنچه تحلیل کرده ای و در ذهنت داری را بخواهی با استفاده از کدها پیاده سازی کنی.

تقریبا چیزی شبیه به نقاشی کشیدن.

در ذهنت آن را میسازی و با استفاده از مدادرنگی، ماژیک یا آبرنگ بر روی کاغذ میکشی.

با این کار ، چیزی که در ذهنت داری را به دنیای واقعی می آوری.

برنامه نویسی برعکس نقاشی است.

چیزی که ظاهر فیزیکی دارد یا یک فعل در دنیای واقعی است را با استفاده از ” کدها ” از دنیای واقعی به دنیای کامپیوتر میبری .

این کدها در واقع با زبان برنامه نویسی که تو یاد گرفته ای با استفاده از مکانیزم طبیعی ذهن در یک محیط کدنویسی پیاده سازی می شود.

 تا اینجا مهم نیست که با چه زبان برنامه نویسی در حال برنامه نویسی کردن هستی، چون همه آنها یک کار را انجام می دهند.

در این بخش از نوشته او با ظرافت ذهنیت مخاطب را با ذهنیت خود هماهنگ میکند. در این روش مشتری راحت تر متقاعد میشود که از او خرید کند. و این همان متقاعد سازی مخاطب در دانش تبلیغ نویسی است.

• از خوانندگان خود تشکر کنید حتی اگر میدانید که باید از او ایرادی بگیرید اول به خاطر برقراری ارتباط از او تشکر کنید و نکات مثبتش را به او بگویید.

بعنوان نمونه بخش از متنی که من برای یکی از مشتریانم در تحلیل صفحه محصول او نوشتم به این صورت است :

دوست گرامی، ....

با سلام و احترام

من آناهیتا یعقوبی هستم و از طریق اینستاگرام با شما آشنا شدم و از این آشنایی بسیار خوشحال هستم.

سایت شما و مخصوصا صفحه محصولتان را دیدم. سایت پربار با رابط کاربری خوبی است. و در همان صفحه اول اطلاعات جامعی به بازدیدکننده های سایت میدهد و به آنها در تصمیم گیری کمک بسیار مینماید. این موضوع نشان دهنده دیدباز و دانش اصولی شما است و از این بابت به شما تبریک میگویم و آرزوی موفقیت بیشتر را برای شما دوست گرامی دارم.

در صفحه محصول آموزش وردپرس هم اطلاعات جامعی گذاشته شده است که میتواند ابهامات و سئوالات کاربران را پاسخ دهد. اما چند مورد در آن دیدم که باعث میشود کاربران از خواندن صفحه کامل آن منصرف شوند و اطلاعات را ازطریق تلفن از شما و همکاران محترمتان بگیرند.

دوست خوبم، این 3 مورد را اصلا دست کم نگیر اگر بتوانی از هر 3 تکنیک در سایت و یا صفحه اینستاگرم خودت استفاده کنی بعد از مدت کوتاهی  توجه مخاطب ها را به خودت جلب میکنی. از قضاوت های دیگران هم نترس. هر کس سلیقه ای دارد و نگاهی متفاوت. 

یادم می‌آید یک روز ،یکی از مشتریانم، از من شکایت کرد که چیزهای ساده میگویی و نام خودت را هم حرفه ای میگذاری ؟؟؟

او راست میگفت من چیزهای ساده ای میگویم که خیلی از ما میدانیم ولی از آنها درست استفاده نمیکنیم تا الان فکر کردی چرا؟

من به تو میگویم چون آنها را درک نکردیم به همین علت مغز ناخودآگاه ما در موقعی که میخواهیم آنها را بکار ببریم جلوی ما را میگیرد زیرا او  (مغز ناخودآگاه) میترسد که شکست بخوری ولی وقتی این مطالب را بطور قابل لمس بفهمی ناخودآگاه دیگر نمیترسد و حتی تو را تشویق میکند. یادت باشد درک ساده ترین چیزها باعث پیشرفت بشر شده است مانند افتادن سیب از درخت.

امیدوارم این موارد ساده بتواند باعث پیشرفت ات شود. اگر هم تمایل داری تکنیک های حرفه ای تر را بیاموزی میتوانی در دوره تخصصی تجربه طلایی شرکت کنی برای اطلاعات بیشتر از این دوره روی دکمه زیر کلیک کن.

 میخواهم در مورد دوره تجربه طلایی بیشتر بدانم